مترادف حسد: ارشک، حسادت، رشک، بخل، غیرت
برابر پارسی: رشک، رشکورزی
فرهنگ معین
حسد
(حَ سَ) [ ع . ] (مص ل .) رشک بردن .
حسد بردن
( ~. بُ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) رشک بردن .
فرهنگ فارسی عمید
حسد
۱. = * حسد بردن
۲. (صفت) [قدیمی، مجاز] مایۀ حسادت.
* حسد بردن: (مصدر لازم) به مال و مقام کسی حسودی کردن و زوال آن را خواستن، حسادت.