مترادف وصیت: اندرز، سفارش، نصیحت
برابر پارسی: سفارش، اندرز، سپارش
لغت نامه دهخدا
وصیت. [ وَ صی ی َ ] (ع اِ) وصیة. اندرز. (مهذب الاسماء). اندرز و نصیحت. اندرزو پند و نصیحت و سفارش. (ناظم الاطباء) :
من
وصیت به وفا میکنمت
گرچه امروز وفا در عدم است.
خاقانی.
فرهنگ معین وصیت
(وَ یَّ) [ ع . وصیة ] (اِ.) ۱ - اندرز، نصیحت . ۲ - سفارشی که شخص پیش از مردن به وَصیُ خود می کند تا بعد از مرگش انجام شود.
وصیت نامه ( ~. م یا مَ) [ ع - فا. ] (اِمر.) ۱ - اندرزنامه . ۲ - ورقه ای دال بر سفارش هایی که شخصی به وصی خود کند که پس از مرگش اعمال منظور را انجام دهد و اموال او را طبق دستور وی تقسیم نماید یا به مصرف رساند.
فرهنگ فارسی عمید وصیت
۱. پند، اندرز، سفارش.
۲. (فقه، حقوق) دستوری که کسی پیش از مردن به وصی خود می دهد که بعد از مرگ او اجرا کند.
وصیت نامه
سندی که کسی پیش از مرگ خود می نویسد و در آن سفارش هایی به وصی خود می کند که پس از مرگ وی انجام بدهد.