- گزارشگر
- گزارشات
- گزارشی
- گزار
مترادف گزارش: اعلام، اعلامیه، اعلان، بیانیه، تفسیر، خبر، رپرتاژ، شرح، نقل
لغت نامه دهخدا
گزارش. [ گ ُ رِ ] (اِمص ) (از: گزار + ش، پسوند اسم مصدر) (حاشیه ٔ برهان چ معین ). تعبیر خواب را گویند. (برهان ). و بیان امور گذشته.